حمید غلامی‌پور: نبودِ آزادی فردی باعث از بین رفتن خلاقیت می‌شود

چند سالی است که ونکوور به یکی از قطب‌های ساخت انیمیشن در جهان بدل شده است و توجه شرکت‌های بزرگ این صنعت را به خود جلب کرده است. با گذشت زمان و افزایش ظرفیت‌های این شهر و به‌خصوص وجود نیروی متخصص و همچنین مراکز آموزشی موفق در این شهر، شرکت‌هایی که پیش از این از خدمات شرکت‌های محلی ونکوور به‌شیوهٔ برون‌سپاری بهره‌مند می‌شدند، حالا مستقیماً اقدام به تأسیس دفاتر و استودیوهای طراحی خود در این شهر می‌کنند. تازه‌ترین نمونه از این موارد شرکت دیزنی بود که چندی پیش از افتتاح استودیوی طراحی خود در ژانویهٔ سال آینده در ونکوور خبر داد. 

جای خوشبختی است که هنرمندان ایرانی هم در بین طراحان طراز اول انیمیشن در جهان به جایگاه شایسته‌ای دست یافته‌اند. یکی از این هنرمندانِ موفق، حمید غلامی‌پور است. او که در ساخت چندین سریال و انیمیشن مطرح جهانی مشارکت داشته، کارنامهٔ پرباری در زمینهٔ هنرهای دیگر نیز دارد. در این شماره گفت‌وگویی با ایشان داشتیم تا خوانندگان با کارهای ایشان و همچنین جایگاه ونکوور در صنعت انیمیشن از زبان هنرمندی فعال و موفق در این صنعت آشنا شوند؛ توجه شما را به این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.

گفت‌وگو با حمید غلامی‌پور، هنرمند نقاش و طراح انیمیشن ساکن ونکوور

سلام آقای غلامی‌پور، با سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزار می‌شویم در ابتدا قدری دربارهٔ خودتان برایمان بگویید. لطفاً کمی از فعالیت‌هایتان در ایران بگویید و اینکه کِی به کانادا مهاجرت کردید؟

با درود خدمت شما و ممنون‌ام که از من برای این گفت‌وگو دعوت کردید.  متولد شهر کوچک کارگری در استان مازندران هستم به‌نام شاهی که هم‌اکنون به قائم‌شهر تغییر نام پیدا کرده است. والدینم از مهاجران آذری‌زبان بودند که به‌مانند بسیاری، برای یافتن کار به این شهر که چندین کارخانهٔ نساجی و بافندگی داشت، مهاجرت کرده بودند. از بدو کودکی تحت تأثیر برادر بزرگم که نقاشی می‌کرد به طراحی و نقاشی علاقه پیدا کردم و این علاقه تا به امروز با من همراه است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ام را در همان شهر گذراندم. در آن شهر امکانی برای آموزش آکادمیک در رابطه با هنرهای تجسمی نبود و به‌همین دلیل، آموزه‌هایم محدود بود به زنگ‌های هنر مدرسه با معلمانی که اغلب از هنرهای تجسمی سررشته‌ای نداشتند و فقط برای پرکردن ساعات کاری‌شان بر سر کلاس حاضر می‌شدند. 

در بحبوحهٔ انقلاب اسلامی ایران جذب فعالیت‌های سیاسی شدم و به‌مانند بخش وسیعی از جوانان و نوجوانان چند سالی را در زندان سپری کردم.

بعد از آزادی از زندان برای یافتن کار به تهران نقل مکان کردم. اما دغدغهٔ اصلی‌ام فراگیری هنرهای تجسمی به‌صورت آکادمیک بود که این امر با توجه به سوابق سیاسی من، در آموزشگاه‌های دولتی امری غیرممکن بود. لاجرم به‌صورت پاره‌وقت توانستم در هنرستان کمال‌الملک به تحصیل در رشتهٔ طراحی وارد شوم. شرکت در این کلاس‌ها که آن زمان آقای سعید برومند استادش بود، تأثیر فوق‌العاده مثبتی نه‌تنها به‌لحاظ شیوهٔ طراحی و تکنیک، بلکه روی نحوهٔ نگرش من به هنر داشت. نوع تدریس در این کلاس با هر آنچه که در آن دوران درس داده می‌شد، فرق می‌کرد. هنرجو به‌جای تمرین‌های خسته‌کننده از گل و گلدان و پرداختن به سایه‌روشن‌ها، مستقیماً به طراحی تند و کوتاه‌مدت از فیگور انسان‌ها واداشته می‌شد. البته ما هنرجویان به‌علت نداشتن مدل مجبور بودیم هر کدام خودمان به‌نوبت مدل شویم. آموزه‌هایم از این دوران پایهٔ بسیار محکمی شد برای فعالیت‌های بعدی و همین‌طور کیفیت پورتفولیویی که من را واجد صلاحیت  برای ورود به رشتهٔ انیمیشن در دانشگاه کپیلانو نورث ونکوور در کانادا کرد.

نمونه‌هایی از طرح‌های روزانه
نمونه‌هایی از طرح‌های روزانه

در اینجا مایل‌ام اشاره کنم که من پیش از آمدن به ونکوور، به‌مدت ۱۵ سال در دفتر طراحی‌ای که به‌اتفاق دوستم تأسیس کرده بودیم، خدمات طراحی برای چاپ‌های افست و سیلک‌اسکرین (چاپ پارچه) ارائه می‌دادیم. 

من به اتفاق همسرم مهین و دو فرزندم نیما و مانی که در آن زمان به ترتیب ۹ و ۳ ساله بودند در آگوست ۱۹۹۹ به ونکوور مهاجرت کردیم.

چه شد که از ایران خارج شدید و چرا کانادا و شهر ونکوور را برای مهاجرت انتخاب کردید؟

این را که دقیقاً چه اتفاقی باعث شد که به فکر مهاجرت افتادیم، به‌یاد ندارم. اما انگیزهٔ ما چیزی نبود جز زندگی بهتر برای خودمان و فرزندانمان. در آن مقطع زمانی از طریق دوستان نزدیکمان اطلاع پیدا کردیم که می‌توانیم از طریق رشتهٔ کاری و تحصیلی همسرم که در ارتباط با کامپیوتر بود، به کانادا مهاجرت کنیم. اولین انتخابمان  برای اقامت به‌خاطر موقعیت شغلی بیشتر شهر تورنتو بود، اما در لحظات پایانی آمدنمان به‌علت شنیده‌هایمان در رابطه با زیبایی‌ها، طبیعت و آب‌و‌هوای این منطقه نظرمان تغییر کرد و به این شهر آمدیم. فکر کنم آمدنمان به کانادا و همین‌طور شهر ونکوور یکی از بهترین تصمیمات زندگی‌مان بود. 

آیا در کانادا هم فعالیت در همان حوزهٔ هنری را ادامه دادید؟ لطفاً کمی از فعالیت‌هایتان در اینجا برایمان بگویید.

اگر منظور شما از فعالیت‌های هنری، کارهایی است که من در گذشته در ایران انجام می‌دادم، باید بگویم که از ابتدای ورودم به ونکوور، به‌مدت کوتاهی حدوداً یک سال به کارهای طراحی و نقاشی (آبرنگ و رنگ روغن) به‌منظور فروش آن‌ها و کسب درآمد، پرداختم، اما به‌دلیل تصمیمی که قبل از مهاجرتم مبنی بر تحصیل در رشتهٔ انیمیشن گرفته بودم، اقدام به تهیهٔ پورتفولیو که برای ورود به دانشگاه لازم بود، کردم.

توانستم در سال ۲۰۰۱ وارد دانشگاه کپیلانو در رشتهٔ انیمیشن دوبعدی شوم. از آن به بعد بود که مسیر فعالیت‌های هنری‌ام تغییر پیدا کرد.

تفاوت فعالیت در کار هنری در ایران و کانادا را چگونه می‌بینید؟ 

تفاوت‌ها به حتم از تمام مسائلی که در پیرامونمان می‌گذرد، جدا نیست. تفاوت‌هایی که ریشه در مسائل اقتصادی، فرهنگی و همین‌طور سیاسی دارد. من از کشوری آمده‌ام که برای هنرجوهایش طراحی‌کردن از مدل برهنه قدغن بوده و است، سالیان سال پیکرتراشی ممنوع بود. عکس‌های آثار هنری در کتاب‌های مرجع با تشخیص فردی که بویی از هنر نبرده است، حذف می‌شود. مسلماً من که از این  کشور پا به اینجا گذاشته‌ام، این تفاوت‌ها را به‌مراتب بیشتر احساس می‌کنم. به‌عبارتی وجود آزادی‌های فردی به‌صورت نامحدود برای یک هنرمند  مهاجر در این کشور از جمله بارزترینِ این تفاوت‌هاست. فکر کنم اگر به این شکل مطرح کنم بهتر باشد که نبودِ آزادی فردی باعث از بین رفتن خلاقیت می‌شود و نبود خلاقیت هم باعث رکود کارهای هنری و فرهنگی می‌شود.

گفت‌وگو با حمید غلامی‌پور، هنرمند نقاش و طراح انیمیشن ساکن ونکوور

سیستم آموزشی و تدریس که مبنای آن بر پایهٔ کمک به رشد خلاقیت‌های فردی است، همچنین حمایت از هنرمند در طول دورهٔ آموزشی و همین‌طور بعد از پایان آن را می‌توانم از دیگر ویژگی‌های اینجا نام ببرم.  

شما و همکارانتان از جمله هنرمند همشهری‌مان آقای افشین سبوکی، در استودیوی کلاغ سفید، اولین گروهی بودید که از محمود احمدی‌نژاد انیمیشن ساختید. لطفاً کمی دربارهٔ ایدهٔ ساخت این انیمیشن و بازخوردهای آن برایمان بگویید.

بله، درواقع همکاری ما به پیش از به‌وجودآمدن جنبش سبز و شروع اعتراضات مردمی برمی‌گردد. من به‌اتفاق آقای افشین سبوکی و همین‌طور آقای رهام بهمنش که در حوزهٔ موسیقی فعال‌اند، تحت نام استودیو کلاغ سفید دور هم جمع شدیم تا در اوقات فراغتمان به ساخت فیلم‌های انیمیشن کوتاه بپردازیم. حاصل این همکاری چند کلیپ بود، از جمله یک کلیپ کوتاه برای شاعره‌ای که دقیقاً نامشان در خاطرم نیست، یک کلیپ موزیک‌ویدیو برای ترانهٔ قدیم با صدای آقای اصلانی و همین‌طور دو کلیپ در اعتراض به تقلب انتخاباتی که منجر به ریاست‌جمهوری آقای احمدی نژاد شد.

تصویری از کلیپ ساخته‌شده در اعتراض به تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸
تصویری از کلیپ ساخته‌شده در اعتراض به تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸

دو کلیپ آخر، در آن مقطع به‌شکل بی‌سابقه‌ای مورد توجه و استقبال مردم داخل و خارج قرار گرفت و باعث شد که وبسایت ما به‌دلیل مراجعهٔ زیاد به آن از کار بیفتد و به‌اصطلاح crash کند. در همین رابطه هم مصاحبه‌ای با صدای آمریکا (VOA) داشتم. 

نحوهٔ ساختن آن کلیپ به این شکل بود که هر آخر هفته یا در کافی شاپ یا در خانهٔ افشین جمع می‌شدیم و دربارهٔ موضوع با هم مشورت می‌کردیم و در نهایت تصمیم می‌گرفتیم. هرکدام از ما گوشه‌ای از کار را به‌عهده می‌گرفت. رهام در ارتباط با موزیک و ارائهٔ ایده نقش ایفا می‌کرد. من و افشین هم در ارتباط با استوری‌بُرد، طراحی کاراکتر، پس‌زمینه (background) و انیمیشن کار می‌کردیم. جمع خوبی بود ولی متأسفانه بعد از اتمام موزیک‌ویدیوی آقای اصلانی به‌پایان رسید.

طی سال‌های گذشته، شما در پروژه‌های مختلف شرکت‌های مطرح در صنعت انیمیشن کار کرده‌اید. می‌شود لطفاً تعدادی از این انیمیشن‌ها را نام ببرید و بفرمایید کدامیک از آن‌ها را خودتان بیشتر دوست دارید؟

کارهایی که در این مدت انجام داده‌ام، تماماً در بخش فیلم‌های انیمیشن برای سریال‌های تلویزیونی متمرکز بوده است. اولین کار حرفه‌ای انیمیشن بعد از فارغ‌التحصیلی‌ام در استودیو B کلید خورد که یکی از اولین استودیوهایی است که در ونکوور کانادا در حوزهٔ انیمیشن شروع به فعالیت کرده است. در آن استودیو با تیم انیمیشنی که روی پروژهٔ کوچکی به‌نام Reader Rabbit  کار می‌کردند، مشغول به کار شدم. در واقع این اولین تجربهٔ من به‌صورت حرفه‌ای در زمینهٔ انیمیشن بود که در آن با مشکلات زیادی مواجه شدم. بعد از آن با تجربه‌ای که از این استودیو به‌دست آوردم، توانستم در پروژه‌ای بزرگ‌تر به‌نام The Buzz on Maggie که متعلق به شرکت دیزنی بود و مجری‌اش استودیو Bardel بود، شرکت داشته باشم. بعد از آن در پروژه‌های بسیاری که متعلق به شرکت‌هایی مانند دریم ورکس، برادران وارنر، نتفلیکس و فاکس بودند، کار کردم. مجری تمام این پروژه‌ها استودیوهایی مستقر در ونکوور به‌مانند Bardel، WildBrain، Big Bad Boo، Titmouse و Slap Happy Cartoons بوده‌اند.

از برجسته‌ترینِ آن‌ها که از انجامشان بسیار لذت برده‌ام، فصل سوم و چهارم سریال انیمیشن نام‌آشنای تام و جری، سریال کمدی Bob’s Burgers‏، Carmen Sandiego، ‏(Rick and Morty (pilot، ‏ Teen Titans، جرجِ جنگل (George of the Jungle) و انیمیشن داستان‌‌های هزار و یک شب (‎1001 Nights) در استودیو Big Bad Boo بوده‌اند.

نمونه‌هایی از کارهای انیمیشن
نمونه‌هایی از کارهای انیمیشن

در حال حاضر، در استودیو WildBrain در پروژهٔ Strawberry Shortcake مشغول به کارم.

به‌نظر شما جایگاه کانادا و به‌ویژه ونکوور در صنعت ساخت انیمیشن کجاست؟

کانادا و به‌ویژه ونکوور یکی از قطب‌های صنعت فیلم‌سازی و همچنین بازی‌های کامپیوتری در جهان و خصوصاً آمریکای شمالی است. بسیاری از پروژه‌های بزرگ آمریکایی در این شهر کلید می‌خورد که  این امر باعث ورود سرمایه به این شهر شده است. در واقع  از سال ۲۰۰۸ که دولت بریتیش کلمبیا قوانینی در رابطه با معافیت مالیاتی برای شرکت‌های فعال در این حوزه را تصویب کرد، باعث رشد روزافزون این صنعت شد و از طرفی ونکوور از جمله شهرهای کاناداست که دارای مراکز آموزشی خوبی مانند دانشگاه‌های امیلی کار و کپیلانو و مدرسهٔ فیلم‌سازی ونکوور (Vancouver Film School) است. هر سال ونکوور پذیرای دانشجویان بسیاری چه از شهرهای دیگر کانادا و چه از کشورهای دیگر برای تحصیل در این رشته است. به باور من ونکوور آیندهٔ بسیار روشنی در بخش صنعت سرگرمی خصوصاً انیمیشن دوبعدی و سه‌بعدی پیش رو دارد.

شما در کنار فعالیت حرفه‌ای‌ تمام‌وقتتان، هرازچندی به کارهای نقاشی و خصوصاً پرتره می‌پردازید. پرترهٔ استاد محمد محمدعلی نمونه‌ای از این کارهاست که هفتهٔ گذشته در داون‌تاون ونکوور حضوراً به ایشان تقدیم شد. آیا قصد دارید کار بر روی چهرهٔ افراد شناخته‌شده را به‌عنوان یک پروژه ادامه بدهید؟

درست است. من با  شروع همه‌گیری کرونا، به‌دلیل اوقات فراغت  بیشتر توانستم زمانی را به نقاشی  با رنگ روغن و خصوصاً کار بر روی پرتره بگذرانم. در این دوران اقدام به کشیدن چند کار رنگ روغن در زمینهٔ پرتره و طبیعت کردم. کار بر روی چهرهٔ استاد محمد محمدعلی که به بهانهٔ زادروز تولد ایشان انجام شد یکی از آن‌ها بود که خوشبختانه مورد توجه استاد قرار گرفت و بنده بسیار از این بابت خوشحال‌ام.

گفت‌وگو با حمید غلامی‌پور، هنرمند نقاش و طراح انیمیشن ساکن ونکوور

اما در مورد اینکه انجام این کار به‌صورت یک پروژهٔ طولانی‌مدت صورت بپذیرد، باید بگویم علاقهٔ بسیاری برای انجام این کار دارم. به‌یقین در آینده دست به این  کار خواهم زد، اما اینکه در چه مقطع زمانی‌ای انجامش بدهم، نمی‌دانم. در حال حاضر کار بر روی انیمیشن‌های استودیو زمان زیادی از ساعات روزانه‌ام را اشغال کرده و یافتن فراغتی که بتوانم به این امر بپردازم بسیار مشکل است.    

آیا در آیندهٔ نزدیک قصد برگزاری نمایشگاهی از آثار تان را در شهرمان دارید؟

تصمیمی برای برگزاری نمایشگاهی از کارهایم  در آیندهٔ نزدیک را ندارم. به باور من برای برپایی یک نمایشگاه، نیاز است که فرد برگزارکننده به آن درجه رسیده باشد که بتواند به زبانی که خاص اوست با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. این امر با ممارست و کار شبانه‌روزی و حرفه‌ای میسر می‌شود. علی‌رغم علاقه‌ای که برای برپایی نمایشگاه داشته و دارم، این امر را موکول به زمانی می‌کنم که به آن نقطه رسیده باشم. خوشبختانه با کارهایی که اخیراً انجام داده‌ام، قدم‌های اولیه را در این راه برداشته‌ام. در حال حاضر انجام پروژه‌های انیمیشن شخصی‌ام که برخی از آن‌ها تا مرحلهٔ استوری‌بُرد نیز پیش رفته، از اولویت‌های برنامهٔ آینده‌ام است. 

نمونه‌هایی از کارهای پرتره
نمونه‌هایی از کارهای پرتره

برای علاقه‌مندان به رشتهٔ انیمیشن چه توصیه‌هایی دارید تا بتوانند در این حوزه موفق شوند؟ 

برای موفقیت در این رشته فرد هنرجو باید مهارت طراحی‌اش را پرورش دهد. توصیهٔ من به این افراد این است که قبل از واردشدن به مدارس آموزشی در رشتهٔ انیمیشن چه دوبعدی و چه سه‌بعدی، مهارت طراحی‌شان را بالا ببرند. برای این کار شرکت در کلاس‌های آزاد (life drawing) بسیار مفید و تأثیرگذار است. طراحی یکی از پایه‌ای‌ترین ابزارهایی است که یک فرد برای ورود به حوزهٔ انیمیشن نیاز دارد. به‌عبارتی طراحی کلید اصلی موفقیت در زمینهٔ انیمیشن است. همچنین نقش مهمی برای هنرجو در تهیهٔ پورتفولیویی پربار دارد.  نکتهٔ دیگر که بر آن  تأکید می‌کنم، ضرورت علاقهٔ واقعی فرد هنرجو به این رشته است؛ پرداختن به کار انیمیشن توان بسیار زیادی می‌طلبد و بخش قابلِ‌توجهی از زندگی او را اشغال می‌کند. در واقع بخشی از زندگی او می‌شود. شما در همه‌حال فکرتان مشغول آن خواهد بود، حتی اگر در پشت میز کار خودتان هم  نباشید. به‌عبارتی  علاقه و لذت‌بردن از انجام آن شرط اصلی ورود به این رشته است. اگر شخصی علاقهٔ واقعی به این کار نداشته باشد، به‌احتمال زیاد در میانهٔ راه از ادامهٔ آن باز خواهد ایستاد. رشتهٔ انیمیشن شامل بخش‌های مختلفی می‌شود، کسانی که به این رشته علاقه دارند، می‌توانند شانسشان را در حوزه‌های مختلف این رشته شامل: انیمیشن، طراحی کاراکتر (character design)، جلوه‌های ویژه (special effects)، طراحی پس‌زمینه (background design) و رنگ‌آمیزی (coloring) امتحان کنند. خوشبختانه ونکوور همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، دارای مراکز بسیار عالی و با امکانات فراوان در این زمینه است.

نقاشی رنگ روغن - نمونه‌ای از کارهای نقاشی فضای باز (En plein air)
نقاشی رنگ روغن – نمونه‌ای از کارهای نقاشی فضای باز (En plein air)

 با سپاس دوباره از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید.

بسیار خوشحال‌ام  این امکان را داشتم  که از طریق نشریهٔ بسیار موفق شما که در بین ایرانیان مهاجر  شهر ونکوور مخاطب فراوان پیدا کرده، با هم‌میهنانم صحبت کنم. با سپاس فراوان

ارسال دیدگاه